عشق بیاموز و دگر هیچ...
روح پدرم شاد
که فرمود به استاد:
فرزندِ مرا
عشق بیاموز و دگر هیچ...
#ملکالشعرای_بهار
روح پدرم شاد
که فرمود به استاد:
فرزندِ مرا
عشق بیاموز و دگر هیچ...
#ملکالشعرای_بهار
هنوز حرف پیرمرد عصا به دست
یادم نرفته که گفت:
مثل عصا باش
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است
اگر مى خواهى کسى یا چیزى را فراموش کنى
هرگز بر آن کینه نورز
هر چیز یا هر کس را که از آن بیزار باشى
بر قلبت حک مى گردد و با ریسمانهای نامرئی به تو وصل میگردد
اگر مى خواهى اجازه دهى که چیزها بروند،
و اگر مى خواهى فراموش کنى
کینه نورز.....
عاشقم برعشق وهرگز نشکنم
پیمان عشق
تاحدیث عاشقی وعشق باشد
درجهان
نام من بادا نوشته بر سر
دیوان عشق
کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل می تواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
صاحب فیل گفت؛
آیا دقت کردید؟
به این که ما آدم ها معمولا با غمگین بودن و افسرده شدن و غصه خوردن و در سطح زندگی کردن، خیلی راحت تر هستیم، تا شاد بودن، آرامش داشتن، مثبت نگاه کردن و عمیق زندگی کردن
میدونید چرا؟
«اوشو» خیلی زیبا بهش پاسخ داده، میگه:
روزی نو
آغازی نو
جغرافیای بوسه ی من، کجایی؟
تا در سپیده های تو پهلو گیرم
عطر گل شب بو کجایی؟
عاشق دختری نشوید که
ساده و خوش خنده است ،
لجباز است
که شیطنت های خاص خودش را دارد ،
بعضی از مردم اصرار دارند که خود را به دیگران بشناسانند.
ثروت خود را به رخ آنها بکشند.
اما این نوع آدمها در درون خود زجر می کشند