آمدن رسمِ خودش را دارد دل می بری دل می دهی
آمدن رسمِ خودش را دارد
دل می بری دل می دهی
اما ماندن
امان از این ماندن
که به پایِ خیلی ها نماند
که به تنِ خیلی ها نرفت
ماندن یعنی بوسه هایِ هرروزه
یعنی :
تو نباشی؛ من دستم به زندگی نمی رود !
یعنی دلتنگی هایِ مدام !
ماندن
شیرین و فرهاد و لیلی و که و که و که
نمی خواهد
ماندن یک من و یک توِ ساده می خواهد
یک غرورِ فراموش شده
ماندن یک دل ساده می خواهد ... !
عادل_دانتیسم