خیلی وقتا جواب دندون شکن زیاده اما

خیلی وقتا جواب دندون شکن زیاده اما ممکنه به جای دندون
دل بشکنه ‼️

همه‌ی انسان‌ها برابرند.

آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که

همه‌ی انسان‌ها برابرند.

زندگی تان سرشار از اعتماد و آسانی.

ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ به خدا
ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺭﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ

ﺑﻠﮑﻪ ﺻﻌﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺳﺎﻥ ﺗﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ
زندگی تان سرشار از اعتماد و آسانی.

پنج دقیقه به چیزایی که دارین و بعضی ندارن فکرکنین

پنج دقیقه به چیزایی که دارین و بعضی ندارن فکرکنین

زندگیتون متحول میشه!

رؤیا خوراک روح است

انسان هرگز نمی‌تواند از رؤیاها دست بکشد. ^{رؤیا خوراک روح است}، همان‌طور که غذا خوراک تن است. در زندگی بارها رویاهامان را فرو ریخته و تمناهامان را ناکام می‌بینیم، اما باید به دیدن رؤیا ادامه بدهیم. اگر نه روحمان می‌میرد و عشق نمی‌تواند به آن دست یابد.

#پائولو_کوئلیو

ﮐﺎﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻏﻢ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﺴﺘﻢ

ﮐﺎﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻏﻢ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﺴﺘﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻪ ﭘﺲ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﺍ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ
ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺍﺳﺖ
ﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﻧﻮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ

ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ

داستان
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺭﻭستاﯾﺸﺎﻥ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .

وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی، چرا

وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی، چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایی کنی که یا دل های کوچک‌‌شان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزی های بچه گانه اند، یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش می کنند؟!

زیگموند_فروید

میگى دوسش ندارى ولى،شبا فقط به اون فکر میکنى!

میگى دوسش ندارى ولى،شبا فقط به اون فکر میکنى!

میگى ازش بدت میاد ولى هنوز با خاطراتش زنده اى!

میگى دیگه بهش فکر نمیکنى ولى وقتى صداش تو ذهنت میپیچه اشکت سرازیر میشه!

میگى تنها اومدم تنهام میرم!ولى وقتى صحنه رفتنش یادت میاد سردت میشه!

کجایند مردان بی ادعا...

یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت:تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟