حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

هدف از ایجاد این وبلاگ بررسی مسائل روز حقوقی اجتماعی شعر و طنز می باشد
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۴ شهریور ۹۵، ۱۶:۲۳ - sec ret
    :))
  • ۶ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۴ - فروشگاه فایل پوشه
    جالب بود
  • ۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷ - Roghaieh ..
    :\

۵۹۱ مطلب توسط «حسن رضائی» ثبت شده است

 احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم ...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم !

همه مان اینگونه ایم . لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم !
اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پا هایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم : " من فوتبالیست خوبی بودم ! اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم ، تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم "
شاهین_شیخ_الاسلامی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۱
حسن رضائی
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ق.ظ

بدبخت تر از ما اونایی هستن که...


بدبخت تر از ما
اونایی هستن که...
فکر میکنن ما از اونا
خوشبخت تریم و حسرت میخورن‼️

همساده


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۹
حسن رضائی


بچه که بودم
عموم برام یه کتونی خرید که سفید بود ، با بندای مشکی
عاشقش بودم
آخه مامانم هیچ وقت برام کفش سفید نمیخرید
میگفت زود کثیف میشه
ولی این وسط یه مشکلی بود
دو سایز برام بزرگ بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۶
حسن رضائی


ازفوردپرسیدند
اگریه روزازخواب بلندشی ببینی
همه ثروتت روازدست دادی
چه میکنی؟
گفت:دوباره یکی ازنیازهای مردم راشناسایی میکنم
وباکارآن خدمت رابه مردم ارائه میدهم
وبعد5سال فوردامروزمیشوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۴
حسن رضائی
چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ب.ظ

"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"



 ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۱
حسن رضائی
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..


آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..

آدمها در یک لحظه ...
با یک تلفن...
با یک جمله ...
با یک نگاه ...
با یک اتفاق....
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک "باید برویم"...
وبایک "تمام کنیم" پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند...

سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۰
حسن رضائی
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ب.ظ

الهی پیوند می زنم روحم را به روحت،


الهی پیوند می زنم
 روحم را به روحت،
 قلبم را به قلبت
 و ذهنم
را به ذهنت و هر
لحظه ازتوهدایت می طلبم
الهی گره میزنم تقدیر
را به خواست و اراده ات
و قدر می شناسم
تقدیر الهی ام را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۴
حسن رضائی
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۹ ب.ظ

از آدمهای پرتوقع فاصله بگیر!


از آدمهای پرتوقع فاصله بگیر!

اینها حرمت مهرت را میشکنند
و مقیاست را به هم میزنند
چون آنها حافظه ضعیفی دارند
و خوبی را زود فراموش میکنند!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۹
حسن رضائی
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ

علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.

با خود تکرار کن

من فقط به جنبه های خوب آدمها
توجه میکنم
از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم
علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۲
حسن رضائی


عاقد گفت عروس خانوم وکیلم؟ 
گفتند عروس رفته گل بچینه. دوباره پرسید وکیلم عروس خانوم؟
- عروس رفته گلاب بیاره.
عاقد گفت براى بار سوم مى پرسم؛ عروس خانم. وکیلم؟

عروس رفته
عروس رفته بود...
پچ پچ افتاد بین مهمانها. شیرین سیزده سالش بود؛ وراج و پر هیجان. بلند بلند حرف مى زد و غش غش مى خندید. هر روز سر دیوار و بالاى درخت پیدایش مى کردند. پدرش هم صلاح دید زودتر شوهرش دهد.
داماد بددل و غیرتى بود و گفته بود پرده بکشند دور عروس.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۰
حسن رضائی