نعمت احمدی در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: ماده هفت اساسنامه دیوان کیفری بین المللی صراحتا میگوید هر نوع تجاوز و بردگی جنسی یا هر شکل دیگر خشونت جنسی جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
وی افزود: ماده هشت اساسنامه دیوان کیفری بین المللی نیز میگوید اگر این افراد مسلح باشند و با تهدید اتباع خارجی به ویژه کودکان مرتکب این اعمال شوند، مصداق جنایت جنگی است.
این حقوقدان گفت: بند ب ماده 21 همین اساسنامه تصریح میکند که تجاوز به کرامت شخص بهویژه رفتار مهم و تحقیرآمیز و ارتکاب تجاوز جنسی مصداق جنایت علیه بشریت است.
وی با بیان اینکه از طرفی کمیته حقوق بشر سازمان ملل عهدهدار رعایت حقوق کودکان است، گفت: اگر بخواهیم این کار را به عنوان یک جنایت علیه بشریت تعریف کنیم، طبق مواد مذکور و با توجه به کودک بودن مجنی علیه و مسلح بودن مامورین، این امر در دیوان کیفری بین المللی قابل طرح است و میتوان آن را تعقیب کرد؛ زیرا از مصادیقی است که خود سازمان ملل آن را تعیین کرده است.
این وکیل دادگستری گفت: از نظر کلی جنایات جنبه محلی دارد و قوانین محلی بر آنها حاکم است. از طرفی این نوع جرائم در کشور ما و عربستان به لحاظ این که هر دو کشور مسلمان هستند، مجازات واحدی دارد.
وی افزود: بر همین اساس اگر کما هو حقه عربستان بخواهد به این موضوع رسیدگی کند، با توجه به اینکه عمل انجام شده یک مجازات شرعی دارد و شرع عربستان و ایران در این باره تفاوتی با هم ندارند با قوانین داخلی عربستان هم میشود به پرونده رسیدگی کرد.
احمدی افزود: اگر نهایتا به این موضوع در عربستان رسیدگی نشد میتوان با توجه به اساسنامه دیوان کیفری بین المللی به این موضوع رسیدگی کرد.
ناله ناکامی
برو ای ترک که
ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر
که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان
تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که
قسمهای تو باور کردم
به خدا کافر
اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله
که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر
اغیار و من ازیار و دیار
گشتم آواره و
ترک سر وهمسر کردم
زیر سر بالش
دیباست تو را کی دانی
که من از خار
وخس بادیه بستر کردم
در ودیوار به
حال دل من زار گریست
هر کجا ناله
ناکامی خود سر کر دم
در غمت داغ
پدر دیدم وچون در یتیم
اشکریزان هوس
دامن مادر کردم
اشک از آویزه
گوش تو حکایت می کرد
پند از این
گوش پذیرفتم لز آن در کردم
پس از این گوش
فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش
زفریاد وفغان کر کردم
ای بسا شب به
امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه
صفت دوخته به در کردم
شهریارا!به
جفا کرد چو خاکم پامال
آنکه من خاک
رهش را به سر افسر کردم.
استاد
شهریار
در گذر از جــــــــــــــ ــاده ی زندگـــــــــــ
ــــی آموختم....
آموختم
که همیشه و در هر شرایطی میشه لبخند زد،حتی تلخ
آموختم
که آدما همیشه اون چیزی نیستن که نشون میدن
آموختم
که آیینه ی هر کس باشم
آموختم
که فرق نمیکنه چه جور خــــــــــــدا رو صدا کنم،مهم اینه که اون حرف منو میفهمه
و واسم یه دوست خوبه
آموختم
که امن ترین مکان آغوش گرم خونوادمه
آموختم
که ارزش هرکس به مقام و منزلتـش نیس،به شخصیت و درک و فهم شه
گـاهـی اگــر دعـایت مسـتجاب نشـد، بـرو و گــوشـه ای
بنـشـیـن...
زانـوهـایـت
را بغـل بگـیـر و یک دل سـیـر گــریـه کـن...
شــایـد
لازم باشــد میـان گــریه هـایـت بگــویی
.:: اللهُـمَّ اغـفِــر لِیَ الـذُنوبَ الّـتـی تَحـبِـسُ الـدُّعــا ::.
خــدایا! ببخـش آن گـناهـانم را کـه دعــایم را حــبـس
کــرده اسـت
پروردگارا
مرا
مدد کن تا دانش اندکم نه نردبانی باشد
برای
فزونی غررو و تکبرم ،
نه
حلقه ای برای اسارت و نه دست مایه ای
برای
تجارت ، بلکه گامی باشد
برای
انسانیت و متفاوت ساختن
زندگی
خود و دیگران...
خداوندا
...مرا به بزرگی چیزهای که داده ای
آگاه
و راضی کن تا کوچکی چیزهای که
ندارم
آرامشم را بر هم نریزد!
زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب
بخوان
در فصل کاشت با
بهار برقص
در فصل داشت با
تابستان بچرخ
پس از برداشت
در پاییز کنار
دیوار بنشین
با زمستان کنار
کرسی بنشین
…
شاهنامه بخوان
واستکان استکان چای
به سلامتی نفس
کشیدنت بنوش
مبادا …
مبادا زندگی را
دست نخورده برای مرگ
بگذاری
!