حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

هدف از ایجاد این وبلاگ بررسی مسائل روز حقوقی اجتماعی شعر و طنز می باشد
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۴ شهریور ۹۵، ۱۶:۲۳ - sec ret
    :))
  • ۶ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۴ - فروشگاه فایل پوشه
    جالب بود
  • ۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷ - Roghaieh ..
    :\

۵۹۱ مطلب توسط «حسن رضائی» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۳۴ ق.ظ

آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود


ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ شکرانه
ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ؛

ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ!

پایان آدمیزاد
نه رفتن یار است
نه تنهایی

آدمی آن هنگام تمام میشود
که دلش پیر شود



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۴
حسن رضائی


انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم...
وگرنه بد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست...
بلد بودن نمیخواهد...!!!
همه چیز که بازیچه نیست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۰۰
حسن رضائی

چو بستی در بروی من،به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم

چرا رو در تو آرم من، که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم ،نقش تو در خود جستجو کردم

خیالت ساده دل تر بود و ،با ما از تو یک رو تر
من اینها هر دو، با آئینه ی دل روبرو کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۸
حسن رضائی


سه وصیت

ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت :
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۵
حسن رضائی
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ب.ظ

#عشق #شب امتحان



#عشق #شب امتحان

داشتم برگه های دانشجوهامو صحیح میکردم....
یکی از برگه های خالی حواسمو به خودش جلب کرد...
به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود. ...

فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بریم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۶
حسن رضائی

نی بزن چوپان که امشب بیقرارم نی بزن
خسته جان از بازی این روزگارم نی بزن

گرچه آوای نی ات غم را مضاعف می کند
نی بزن امشب خیال گریه دارم نی بزن

من که عمری می زدم لاف خردورزی و عقل
عشق بد جوری در آورده دمارم نی بزن

شیخ صنعان بودم و سجاده ام مشهور بود
دختری ترسا ربوده اعتبارم نی بزن

گوییا پاشیده اند  بذر مرا در شوره زار
مثل آفت خورده باغی بی بهارم نی بزن

خرمنی اندوختم اما چه بی حاصل شبی
شعله ای افتاد  در دارو ندارم نی بزن

اشک می ریزم که شاید آب بر آتش زنم
نی بزن چوپان که امشب بیقرارم نی بزن.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۱
حسن رضائی

خدایا
قسم به لحظه ای که دلم را می شکنند و جز تو مرهمی نیست
قسم به لحظه ای که مرا می فروشند و جز تو خریداری نیست
قسم به لحظه ای که تنهایم می گذارند و جز تو همراهی نیست
قسم به لحظه ای که دوستم ندارند وعاشقی جز تو نیست
من دوستت دارم
بار الهی
مرهمم باش،خریدارم باش، یارم باش، عاشقم باش
که کسی جز تو دلسوزم نیست

                                  آمین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۲
حسن رضائی

دستهای خدا باش،
برای برآوردن رویای انسان دیگری
بی تفاوت نباش!
اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را میدانی سکوت نکن!
دریغ نکن!
معجزه زندگی دیگران که باشی،
بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود…
چون معجزه برای کسانی است که به معجزه اعتقاد دارند.
         

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۳۷
حسن رضائی
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۶ ب.ظ

ﻧﺸﻨﻮ اﺯ ﻧﻰ، ﻧﻰ "ﺣﺼﯿﺮﻯ" ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ ...

ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ "ﻣﻦ" ...
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ "ﺭﺍﻭﻱ" ﻣﻨﻢ ...
ﺭﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﯽ،
ﻫﻢ ﻧﯽ ﻭ ﻫﻢ ﻧﯽ ﺯﻧﻢ ...

ﻧﺸﻨﻮ اﺯ ﻧﻰ، ﻧﻰ "ﺣﺼﯿﺮﻯ" ﺑﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ ...
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ "ﺩﻝ"...
"ﺩﻝ" ﺣﺮﻳﻢ ﺩﻟﺒﺮﻳﺴﺖ ...

ﻧﻰ ﭼﻮ ﺳﻮﺯﺩ ﺧﺎﻙ ﻭ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮ ﺷﻮﺩ ...
"ﺩﻝ" ﭼﻮ ﺳﻮﺯﺩ، ﻻﯾﻖ "ﺩﻟﺒﺮ" ﺷﻮﺩ.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۳۶
حسن رضائی
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ب.ظ

فامیل‌دور


اونایی که میدونن کجا خودشون رو به نفهمی بزنن، خیلی آدمای فهمیده ای هستند...
 
فامیل‌دور


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۱
حسن رضائی