حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

هدف از ایجاد این وبلاگ بررسی مسائل روز حقوقی اجتماعی شعر و طنز می باشد
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۴ شهریور ۹۵، ۱۶:۲۳ - sec ret
    :))
  • ۶ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۴ - فروشگاه فایل پوشه
    جالب بود
  • ۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷ - Roghaieh ..
    :\

۷۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ،ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ .
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ ؛
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ۸ ﺻﺒﺢ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﻮﻱ ﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ۸:۱۵ ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ : ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻮﻡ !
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﻲ، ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ۱۰ ﺷﺪﻩ ، ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ : ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻢ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۹
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ

جمله ای واقعا زیبا از نلسون ماندلا....

انسانها آفریده شده اند؛
که عشق بورزند و به آنها عشق ورزیده شود....!!!
اشیاء ساخته شده اند؛
که مورد استفاده قرار بگیرند...!!!
دلیل آشفتگی های دنیا این است؛
که به اشیاء عشق ورزیده می شود و انسانها مورد استفاده قرار میگیرند.....!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۷
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۵ ب.ظ

انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند، ولی...

 

انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند، ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که:
تو را فرو بریزند ...!
تا تو را انکار کنند ...!
تا از رویت رد شوند ...!

مراقب باش !
دست روزگار هلت میدهد ؛
ولی قرار نیست تو بیفتی ،
اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی ،
اوج می گیری ...
به همین سادگی ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۵
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ب.ظ

من اگــر مرد بودم، دست زنی را میگرفتم....

من اگــر مرد بودم،
دست زنی را میگرفتم...
پا به پایش فصل ها را قدم میزدم
و برایش از عشق و دلدادگی میگفتم
تا لااقل یک دختر در دنیا
از هیچ چیز نترسد!
شما زن ها را نمی شناسید!
زن ها ترسو اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۳
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

از زندگی لذت ببر چه انتظاری از مردم داری ؟...

از زندگی لذت ببر

چه انتظاری از مردم داری ؟؟؟

آنها حتی پشت سر خدا هم
حرف می زنند!!!!
:
اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار!
این ملت کتاب نمیخوانند......

احمد شاملو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۱
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ

ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ....

ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ.......
ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺨﻨﺪﯼ، ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﮐﻨﯽ.............
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﻠﻮﻝ ﺑﺪﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪﺩ، ﻫﺮ ﺑﺎﻓﺖ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﻠﺮﺯﺩ،.........
ﺑﻪ ﺁ ﺭﺍﻣﺸﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯽ.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۹
حسن رضائی

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺩﻭﺩﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ :
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﻣﺎﻝ
ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ....
ﯾﺎ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ
ﻣﯿﮕﯿﻢ : ﮔﺪﺍﮔﺸﻨﻪ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۷
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۲۷ ب.ظ

از خواندن این نوشته فریدون مشیری سرمست شوید!...

به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۷
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ

آرزوهای بزرگ قیمتهای بزرگی هم دارند میتونی هزینه...

آرزوهای بزرگ قیمتهای بزرگی هم دارند
میتونی هزینه اش رو بدی شروع کن
دلت را بتکان.......
اشتباهاتت وقتی افـتاد روی زمیـن.....
بگذار همانجا بماند.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۵
حسن رضائی
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ

یک روز چنگیز و درباریانش برای شکار به جنگل رفتند....

یک روز چنگیز و درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.
هوا خیلی گرم بود وتشنگی داشت چنگیز و یارانش را از پا در می آورد.

بعد ازساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند.

چنگیز شاهین شکاریش را به زمین گذاشت،
و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد ،
اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۴
حسن رضائی