بهترین کار بشر خندیدن است
بهترین کار بشر خندیدن است
با سپاه غصه
ها جنگیدن است
می شود با
خنده، هر دردی دوا
خنده چون
شیروعسل نوشیدن است
بهترین کار بشر خندیدن است
با سپاه غصه
ها جنگیدن است
می شود با
خنده، هر دردی دوا
خنده چون
شیروعسل نوشیدن است
قهوه خوشمزه است
خوشمزگی اش
به همان تلخ بودنش است، وقتی میخوریم تلخی اش را تحول نمیگیریم اما میگوییم
چســـبید
خدایا، تو میدانی که چه می کشیم ، پنداری که چون شمع ذوب می شویم ، آب می شویم ...
ما ازمردن نمی هراسیم ، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد ، پس چه باید کرد؟
ماسهها فراموشکارترین رفیقان راهند!
پا به پایت میآیند، آنقدر که گاهی سماجتشان در
همراهی، حوصلهات را سر میبرد.
روزها خیلی زود
تمام میشوند و میشوند فردا، خیلی زود…
وقتی
به آژانس زنگ میزنید و او قول آمدن ماشین به شما برای ده دقیقه دیگر را میدهد،
لحظه ای صبر نکنید و بگید ممنون، خودم میرم.
پس ببخشید تمام
دل گیری های زمانه را.
هم
دنیا را ببخشید، و هم مردمانش را.
دل
های شما جایگاه مهربانی خداست.
اشتباهاتم را
دوست دارم..
آن
ها همان تصمیماتی هستند که خودم گرفته ام
و
نتبجه اش را هر چه باشد می پذیرم
اشتباهاتم
را گردن کسی نمی اندازم
کشاکش سختیهای روزانه، زندگی ماشینی، غرور و نخوت آدمها و تلاششان برای پیشرفت به هر قیمت، حتی له کردن بقیه، گاهی باعث میشوند که بخش خوب ذات آدمها را فراموش کنیم.
وقتی برای کسی از
ته قلب آرزوی نیکی می کنید،
امواج
نامرئی تفکرات و انرژی شما
تشخیص
نمیدهد ک این آرزو متوجه دیگریست،
این
موج نیکخواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش میکند