یک روز چنگیز و درباریانش برای شکار به جنگل رفتند....
یک روز چنگیز
و درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.
هوا
خیلی گرم بود وتشنگی داشت چنگیز و یارانش را از پا در می آورد.
بعد
ازساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند.
چنگیز
شاهین شکاریش را به زمین گذاشت،
و
جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد ،
اما
شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.