طنز
من هی میام از اشتباهات زندگیم درس بگیرم ، زندگی هی از جاهایی که نخوندم امتحان میگیره!!
فامیل دور
من هی میام از اشتباهات زندگیم درس بگیرم ، زندگی هی از جاهایی که نخوندم امتحان میگیره!!
فامیل دور
بدبخت تر از ما
اونایی هستن که...
فکر میکنن ما از اونا
خوشبخت تریم و حسرت میخورن‼️
همساده
زندگینامه, محمد زارعی, اهل شیراز مردی که درحال حاضر ثروتش بیش از 1000 میلیارد تومان می باشد
او در خاطراتش اینچنین می گوید:
من در یک خانه ۷۵ متری در شیراز زندگی می کردم,
و اغلب روزها تا ساعت ۲ می خوابیدم,
شغلی نداشتم و اساسا کاری هم بلد نبودم,
آورده اند که شخصی به مهمانی دوستش در اصفهان رفت. به محض این که مهمان وارد شد، میزبان پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر. پسر رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟!
قدیما ۷۰% بدنِ انسان رو آب تشکیل میداد !!
الان فکر و خیال !!
مورد داشتیم دختره رفته پمب بنزین ، طرف پرسیده آزاد یا دولتی؟ دختره گفته پیام نور!!!!!!
تا الان دو نفر سکته کردن ، یه نفر غش کرده ، دولتم سهمیه بنزین جایگاهو قطع کرده....:)))
فقط یه مرد ایرانیه که بعد از چپ کردن ماشین
و قطع چند تا درخت و تیر چراغ برق
و کندن چندین متر گاردریل
با اعتماد به نفس از ماشین پیاده میشه و میگه :
جمع نکرررررده بودم مرده بودیماا :|
*******************
نحوه ی صحبت کردن خانم ها
حنانه رو میشناسی خواهر فاطمه دختر خاله نوره که میشه زن پدر شوهر مریم
دختر نسرین خواهر محمد پسر اشرف همسایه سپیده دختر منیره !!
نه نمیشناسمش...!!
ای بابا حنانه که دیدیمش تو عروسی ندی دختر محمد که باباش میشه دایی
منیره و خواهرش پسر عمشونو گرفته مادربزرگش و مادربزگ ساره دختر کلثوم میشن دختر خاله
اهاااا چش شده ؟؟
لاغر شده
********
جوری شده که
.
.
.
.
.
دو تا کارگر بگیری
ماشینتو هل بدن
خرجش از
بنزین کمتر در میاد!!
********
رفتم یوگا اسم بنویسم،
لامصـــب دو به شک بودم حالشو دارم برم یا نه!!!!
که
یارو گفت میای کلاس یه تشک و یه بالشم باید بیاری!
فهمیدم
همون ورزشیه که یه عمر دنبالش بودم!
********
خوش به حال دهه
هشتادیا !
مربی مهد کودکشون رو
صدا میکنن :
پریسا جون ... الهام
جون ... مریم جون ... زهره جون ...
والا ما یه خانوم
داشتیم اسمش
شمس النسا عبدالقادری
بود
از این سیبیلو ها