یادمان باشد، برای انجام یک «کار خوب»،‌ نباید منتظر فراهم شدن «شرایط خوب» بود.

یادمان باشد، برای انجام یک «کار خوب»،‌ نباید منتظر فراهم شدن «شرایط خوب» بود.
برای زندگی کردن،‌ برای کار کردن،‌ برای تاثیر گذاشتن، منتظر روزهای خوبی که در آینده خواهند آمد،‌ نمانیم.
آینده، نقطه‌ی مشخصی در دوردست‌ها نیست. ما با هر نفس، گامی از گذشته فاصله می‌گیریم و گامی به آینده نزدیک‌تر می‌شویم.

دعــا قــدرتـی شگـرف دارد

دعــا قــدرتـی شگـرف دارد …
هنگامی که بــرای انسانهــا آرزوی سعـادت میکنـی ،
نیـروی درونت به تمامی انسانهـای پـاک تینت متصل میشود؛
و راهـی میشـوی بــرای عبــور تـمــامی دعــاهــای خـیــری کـه،
از تمــامی مـــردم فــرستــاده شـده؛

وقتی سرمایه ات خوبی باشد آنوقت دیگر ثروتت پول نیست

وقتی سرمایه ات خوبی باشد آنوقت دیگر ثروتت پول نیست
ثروتت همان آبی ست که به تشنه ای میدهی …
یا همان تکه نانی که به گرسنه ای میدهی …
و حتی دانه ای به پرنده

دعا می کنم برای تو برای خودم برای همه مان

 

دعا می کنم برای تو
برای خودم
برای همه مان
کسی چه می داند
شاید خدا دسته جمعی نگاهمان کرد
دعا می کنم
برای دل هایمان
برای چشم هایمان
برای گریه و خنده هایمان
دعا می کنم مهربان خدای من!!!

سنجاق قفلی ها را دوست دارم ، از همان کودکی دوستشان داشتم

سنجاق قفلی ها را دوست دارم ، از همان کودکی دوستشان داشتم .
بی منّت بانی وصلتند اما خودشان بی وصل می مانند ،
خم می شوند ، ولی ، خم به ابرو نمی آورند ،
زنگ می زنند اما زنگار بر دلشان نمی نشیند .

مرا چنان در آغوش بگیر که حتی لحظه ها هم جرات گذشتن نکنند

 

ای خدا….!
ای عاشقانه ی دل من…
گفتی ؛ فاصله ات با من یک نفس است…
گفتی ؛ تو از اهل زمین جدا شو… من سکوتت را معنا میکنم…
گفتی ؛ دغدغه هایت مال من ، من عشقت را شاعری میکنم…

نیکی را بکار

 

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….

توکل چه کلمه زیبایست

توکل چه کلمه زیبایست … "تو" و "کل"
وقتی تو "کل" را داری…
به چه می اندیشی؟؟
ناراحت چه هستی؟؟

هیچ کس اسطوره نیست الا در مهربانى و انسانیت

 

زمین بهشت می شود…
روزیکه مردم بفهمند هیچ چیز عیب نیست جز قضاوت ومسخره کردن دیگران…! هیچ چیز گناه نیست جز حق الناس..!
هیچ چیز ثواب نیست جز خدمت به دیگران. …!
هیچ کس اسطوره نیست الا در مهربانى و انسانیت…!

چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم ...

خدایا، تو میدانی که چه می کشیم ، پنداری که چون شمع ذوب می شویم ، آب می شویم ...

ما ازمردن نمی هراسیم ، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد ، پس چه باید کرد؟