حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

هدف از ایجاد این وبلاگ بررسی مسائل روز حقوقی اجتماعی شعر و طنز می باشد
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۴ شهریور ۹۵، ۱۶:۲۳ - sec ret
    :))
  • ۶ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۴ - فروشگاه فایل پوشه
    جالب بود
  • ۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷ - Roghaieh ..
    :\
پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ

مادر بزرگ باچارقدش اشکش را پاک کرد و گفت:

مادر بزرگ باچارقدش اشکش را پاک کرد و گفت: آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه.اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم ، نشد. دلم پر میکشید که حاجی بگه دوست دارم ونگفت
گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود،زیر چادر چند تا بشکن می زدم.آی می چسبید.
گفت: بچه گی نکردم،جوونی هم نکردم.یهو پیر شدم
به چشمهای تارش نگاه کردموحسرت ها را ورق زدم
گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن،بزار خالی شی
گفت:حالا که دستام دیگه جون ندارن؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند
خنده تلخی کرد و گفت:اینقدر به همه هیس نگید. بزار حرف بزنن. بزار زندگی کنن.آره مادر هیس نگو ، آدمیزاد از "هیس " خوشش نمی یاد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۱
حسن رضائی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی