حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

بررسی کلیه مسائل حقوقی اجتماعی مذهبی شعر و...

هدف از ایجاد این وبلاگ بررسی مسائل روز حقوقی اجتماعی شعر و طنز می باشد
نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۴ شهریور ۹۵، ۱۶:۲۳ - sec ret
    :))
  • ۶ شهریور ۹۵، ۱۷:۱۴ - فروشگاه فایل پوشه
    جالب بود
  • ۳ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۷ - Roghaieh ..
    :\
يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ

ای بی وفای من مرو دارد روانم میرود

مریم:
ای بی وفای من مرو دارد روانم میرود
ور می روی آهسته رو تاب وتوانم میرود

آرامتر محض خدا تامن کنم سیرت نگاه
بی رحمی آخر تاکجا؟ دارد امانم میرود

برجسم وجان من شرر،کمتر بزن بیدادگر
خون جای اشگ از جورِتو ازدیدگانم میرود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۱۳
حسن رضائی
شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۳۳ ب.ظ

جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام


جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام


1.مردم را با لقب صدا نکنید.
2.روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3.خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4.لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5.بدون تحقیق قضاوت نکنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۳۳
حسن رضائی
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ق.ظ

طنز

طنز

ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ:
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﮐُﺸﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺧﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻪ ﻣﯽﮐُﺸﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﻧﺪ! ... ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﻗﻌاً ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؟! ... ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺍﺧﺘﻼﻑ؟

  ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ:
ﭘﺴﺮﻡ ، خرها ﺑﻪ ‏«ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺩﺍﺭﻫﺎ » ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ، ﭘﺲ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ!
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺭﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ!

بزرگمهر_حسین‌پور
کتاب:من گوساله ام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۳
حسن رضائی
جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ق.ظ

یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...



یک روز توی پیاده رو به طرف میدان تجریش می رفتم...
از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر کسی نمیده!
خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کاغذ رو می داد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم کردن تبلیغات نبود ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۱۰
حسن رضائی


آدم هاوقتی کودک اند
میخو
آدماهند برای مادرشان
هدیه بخرندولی پول ندارند
وقتی که بزرگترمی شوند،
پول دارندولی وقت هدیه
خریدن ندارند!وقتی که پیر
 می شوند،پول دارند
وقت هم دارندولی مادر ندارند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۷
حسن رضائی
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ

"من فقط به عشق ماتیک زدن زن جعفر شدم".

خاله محبوب می گوید:
"من فقط به عشق ماتیک زدن زن جعفر شدم".
جعفر شوهر اولش بود.
" گفتند تا عروسی نکنی نمی توانی ماتیک بزنی".
مامانم هم نمی داند به خاطر چه چیزی زن آقا جان شد
میگوید یک روز مرا به پدرت دادند
فکر کردم لابد بابای دومم است و باید این دفعه دختر او باشم
یک دفعه یک نفر با مشت به پهلویم زد و گفت: پدرت نیست، شوهرت است!

از آن به بعد هر وقت مشت می خوردم می فهمیدم اتفاق مهمی افتاده است!

فریبا_وفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۸
حسن رضائی
پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ق.ظ

هیچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخورید...

امروز ظهر نهار عدس پلو داشتیم
نه اینکه بدمزه باشد ، من دوست ندارم
نهار نخوردم ، یک تکه خربزه با دست گاز زدم و رفتم سر درسم.
بقیه هم نهارشان را خوردند رفتند پی کارشان ، خیلی اتفاق خاصی نیفتاد؛نه بقیه تب کردند که من نهار نخورده ام،نه من از گشنگی مردم..
حالا من اگر عدس پلو را به زور میخوردم برنج و عدس و آب و روغن را که حرام می کردم هیچ ، هر قاشقی هم که پایین می دادم عذاب می کشیدم..
اگر از تنهایی رنج می برید خواهشا به عدس پلو قانع نشوید
بروید بگردید غذای مورد علاقه تان را پیدا کنید ، مثلا زرشک پلو با مرغ!
اینکه از سر تنهایی وارد یک رابطه با کسی شوید که خیلی دوستش ندارید هم خودتان را عذاب می دهید و هم طرف مقابلتان را حرام می کنید..
همیشه به خاطر نیازهایتان دست به هر کاری نزنید؛
هیچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخورید...
مسعود_ممیزالاشجار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۵۱
حسن رضائی
چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ب.ظ

قدرباهم بودنتون روبدونید،این روزها دیگه تکرارنمیشه

 گاهی اوقات بدون هیچ دلیل یامناسبتی یگدیگر رو به کافی شاپ ورستوران دعوت کنید
وازدقایق زندگیتون لذت ببرید.

فرصت غم خوردن همیشه هست،اما فرصت برای عشق ورزیدن خیلی کمه
نگذاریدحسرت روزهای ازدست رفته بجا بمونه.

قدرباهم بودنتون روبدونید،این روزها دیگه تکرارنمیشه



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۲۱
حسن رضائی
چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ب.ظ

از امیر کبیر پرسیدند :

 از امیر کبیر پرسیدند :

در مدت زمان محدودی که داشتی
چطور این مملکت رو از هرچی دزده پاک کردی؟

گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند.
اوهم از این که من نمی گذاشتم دزدی کند ،
نمی گذاشت معاونش دزدی کند و ....
تا آخر همین طور...
اگر من دزدی میکردم تا آخر دزدی میکردند و کشور می شد دزدخانه
همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه ما دزد بودیم هیچ دزدی را هم محکوم
نمی کردیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۴۹
حسن رضائی
چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۳۲ ب.ظ

باهم مهربان باشیم....

هیچکس از آخرین خداحافظی
باخبر نیست
باهم مهربان باشیم....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۲
حسن رضائی